فیلم های کمدی از روی دست هم “تقلب” می کنند تا زیاد تر بفروشند_غروب شهر

[ad_1]
به گزارش غروب شهر

به گزارش خبرنگار فرهنگی ، در آغازین روزهای سال ۱۴۰۳ سخن بگویید‌ها بر سر آینده سینمای ایران و تولیداتی که در این عرصه روانه پرده خواهد شد، بالاست. توانایی سال ۱۴۰۲ نشان می‌داد که فیلم‌هایی در ژانر کمدی اقبال بیشتری از سوی مخاطبان دریافت کردند و با فروش بهتری مواجه شدند. این قضیه یک نگرانی مهم را به همراه داشت و آنهم عدم تنوع ژانر در ساخت تولیدات سینمایی در سال‌های پیشرو است.

از سویی دیگر، نوشته زنان در سینما و الگوسازی از قهرمانان بومی همیشه یکی از دغدغه‌های مهم اهالی سینما بوده، اگرچه تولیدات کمتری به این موضوعات ورود کردند. برای بازدید ابعاد گوناگون دورنمای سینمای ایران در سال ۱۴۰۳ او گفت‌وگویی با وحیداله موسوی استاد دانشگاه و پژوهشگر عرصه سینما و تلویزیون داشته‌ایم که متن آن در زیر انتشار می‌شود:

 به نظر شما الگو سازی در سینما و تلویزیون ایران چه مشکلی دارد و چرا قهرمان‌پروری درستی نداریم؟ آیا به همین علت نیست که به حرف های برخی کارشناسان مثالهای خارجی موفق‌تر عمل می‌کنند؟

وحیداله موسوی: هنگامی که او گفت و گو الگوسازی به بین می‌­آید، خواه ناخواه قضیه هنجارهای فرهنگی و ضدهنجارها نیز نقل می­‌شود. عموماً، درگیری این دو عنصر به شکل‌­گیری کشمکش منجر می‌­شود. سینما و تلویزیون یا به­ طورکلی صنعت رسانه­‌ها بر پایه همین کشمکش عمل می­‌کنند. همین عنصر کشمکش در داستان نیز وجود دارد. در هر ژانری کشمکش‌های گوناگون درونی و بیرونی (کشمکش قهرمان با خودش، کشمکش بین قهرمانان و حریفان او) در کار است. جذابیت آثار تولیدشده و در نتیجه استقبال تماشاگران نیز تابع همین مسائل است. هرچه کشمکش قوی‌­تر باشد، درام­ برجسته‌­تر می‌­شود.

هنجار و ضدهنجار هنگامی اهمیت اشکار می­‌کند که عواملی همانند نقاط ضعف، نیازها، آرزوها، حریفان و مکاشفات اختصاصی هر قهرمان در ژانرهای گوناگون نقل می­‌شود. به این علت، او گفت و گو قهرمان­‌پروری به عوامل گوناگونی بستگی دارد؛ ازجمله شناخت ظرفیت­‌های گوناگون فرم‌­های داستانی و ابزارهای مناسب برای تحقق آن­ها. ظرفیت­‌ها و عوامل گوناگون داستان­‌پردازی بدون تردید با عرصه اجتماعی و فرهنگی و درنتیجه قوانین فرهنگی هر سرزمین ربط دارند. درعین­ حال، شناخت و دانش خود فیلمساز و عوامل اجرایی، ساختار سینما و تلویزیون و عواملی از این دست نیز اهمیت دارد.

وجود صنعت برای تحقق یک نظام ژانری موجه الزامی

خوب اکنون برسیم به نوشته تنوع ژانر و مشکلاتی در این عرصه؛ یکی از مشکلات سینمای ایران عدم تنوع ژانر است، نظر شما در این عرصه چیست؟

ببنید؛ برای شکل­‌گیری ژانر، وجود پیش‌­عرصه­‌ها یا زیرساخت­‌ها اهمیت دارد. هریک از ژانرها فلسفه، اخلاقیات و نیازهای خاصی را برآورده می­‌کنند. برای مثال، ژانر وحشت با قهرمانی سروکار دارد که باید با تهدید مرگ در شکل‌­های گوناگون روبه رو شود. ژانر جنایی با یافتن جنایتکار و سپردن او به دست عدل، ژانر کمدی با هنجارگریزی­ و فروریختن ظواهر و ضعف‌­ها، ژانر بلوغ با کندوکاو زندگی و یافتن خود واقعی فرد، ژانر اکشن با عملگرایی و کنش‌­های قهرمان و پیروزی او و ژانر کارآگاهی با یافتن حقیقت سروکار دارند. همه عواملی که در جواب به سوال اول اشاره کردم، برای ساخت فیلم‌­ها یا آثار تلویزیونی ژانری، الزامی‌­اند. از همه مهم­تر، وجود صنعت برای تحقق یک نظام ژانری موجه الزامی است.

هنگامی که سینما به صنعت تبدیل شود، کشورها موظف‌ می باشند به سینما و تلویزیون نیز به­ گفتن یک صنعت همانند دیگر صنایع بنگرند. این یعنی اعطای وام‌­ها و پشتیبانی‌­های گوناگون دولت­‌ها.

آخرین و جدیدترین اخبار سیاسی ، اقتصادی،اجتماعی و تکنولوژی، کارگری ، ورزشی، حوادث و سلامتی ایران وجهان را در وب سایت غروب شهر دنبال کنید.

 

 

اخلال برخی قوانین دست و پاگیر و محدودیت­‌ها در شکل­‌گیری نظام ژانری اخلال

هالیوود، بالیوود و به ­طورکلی کشورهایی که به تشکیل زیاد رسیده­‌اند، بر پایه قوانین کشورهایشان ذیل صنعت، طبقه‌­بندی شده­‌اند. هنگامی که سینما به صنعت تبدیل شود، کشورها موظف‌ می باشند به سینما و تلویزیون نیز به­ گفتن یک صنعت همانند دیگر صنایع بنگرند. این یعنی اعطای وام‌­ها و پشتیبانی‌­های گوناگون دولت­‌ها. درعین حال، هر صنعتی برای پیروزی باید از نیروهای متخصص و کاردان منفعت گیری کند. برای نوشتن داستان ژانری، نویسنده باید الزاماتی را مراعات کند و درعین ­حال به جنبه­‌های نوآورانه­ نیز دقت داشته باشد. علاوه بر جنبه صنعتی، مسائل فرهنگی و اجتماعی کشورها نیز باید لحاظ شود. تشکیل عرصه‌­های ملزوم و فراهم ­کردن زیرساخت‌­های فرهنگی اهمیت تعداد بسیاری دارد. به عبارت دیگر، باید توان رقابتی تولیدات داخلی سرزمین را افزایش داد. وجود برخی قوانین دست و پاگیر و محدودیت­‌ها در شکل­‌گیری نظام ژانری اخلال تشکیل می‌­کنند.

به هالیوود و بالیوود اشاره کردید؛ اگر بخواهیم درمورد سینمای ملی کشورمان هم صحبتی داشته باشیم، به نظر شما منظور از سینمای ملی چیست و ایران در این عرصه چطور قدم برداشته است؟

عموماً گروهی از صاحب­‌نظران، سینمای ملی را اختصاصی فیلم­‌های متفاوت و هنری تشکیل شده در کشورها محسوب می­‌کنند. اما گروهی دیگر سینمای مبتنی بر ژانر را نیز حوزه مهمی در کنار نوع اول سینما می­‌دانند. تعاریــف گوناگونــی از ســینمای ملــی پیشــنهاد شــده است که از جمله آنها می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

راهبــرد بازاریابـی بـرای متمایزکـردن تعـداد محـدودی از فیلم‌هـای غیرهالیـوودی، سـلـاحی فرهنگــی و اقتصــادی بــرای ترویــج قیمت‌­هـای ملـی و میـراث ملـی و شـکل­‌دهی بـه افـکار عمومـی، دیگـریِ هالیـوود، ویژگــی متــون فرهنگــی و اجتماعــی و تاریخـی در ادبیـات و فیلـم و سـایر هنرهـای یک ملـت، راهـی بـرای انتقـال هویـت ملـی و منــش و ویژگی‌­هــای فرهنگــی یــک کشــور در برابــر دیگــری، انعــکاس حقیقت‌­هــای فرهنگـی یک ملـت در سـینما، یــک راهبــرد مقاومــت فرهنگــی و اقتصــادی و به ­رخ­ کشـیدن تصاویر و قیمت‌­هــای خــود در برابــر دیگــری، سیاســت­‌ها و راهبردهــای انتقــادی داخلــی جهــت رقابــت موثــر، تحکیــم جایــگاه فرهنگــی یــک ملــت، فــروش محصــولات گوناگــون و درعین­ حــال عرضـه تجربــه‌ه­ای منســجم و واحــد، ایجــاد افق‌­هــای انتظــارات خــاص بــرای حضـور داخلـی و بین‌­المللـی، ایجـاد یـک مکمـل سـالم و پایـدار بومـی بـه جـای سـینمای هالیــوود، اتصــال بــه شــبکه­‌ها و حلقه‌­هــای ارتباطــی موجــود ســینما و دیگــر رســانه­‌ها.

برای بازدید صورت­‌بندی سینمای ملی ایران باید بر پایه ۴ رویکــرد غالــب که “اندرو هیگسون” نقل کرده، بــه نوشته پرداخت. اولین رویکـرد، رویکرد اقتصادمحـور است که بر پایه آن سـینمای ملـی را باید در چارچـوب صنعـت سـینمای داخلـی بـراسـاس معیـار اقتصـادی و مؤلفه­‌هایـی ماننـد مـکان سـاخت، عوامـل دخیـل در سـاخت فیلم‌­هــا، مالــکان و کنترل­‌کننــدگان زیرســاخت­‌های صنعتــی، کمپانی­‌هــای تولیدکننــده و جریان­‌هــای توزیــع و نمایــش بررســی کرد.

رویکرد دوم، رویکــرد متن ­محــور بــه مؤلفه‌­هــای موضوعـات، جهان­‌بینـی یـا سـبک مشـترک فیلم­‌هـا، تصویرشـان از هویـت ملـی، برداشـت از ملیــت و بیننــدگان می­‌پــردازد. در رویکــرد سوم یا نمایش‌‌­محــور یــا مصرف­‌محــور، بیننــدگان و فیلم­‌هایـی کـه تماشـا می­‌کننـد، فیلم‌­هـای خارجـی یـا آمریکایی کـه پخـش گسـترده­‌تری دارند و در رویکــرد چهارم یا نقدمحــور، مســئله تــرس از امپریالیســم فرهنگــی اهمیــت دارد و درنهایت، سـینمای ملـی را بـه چهارچـوب یـک سـینمای هنـری اسـتعلایی تنـزل می­‌دهـد. ایـن نـوع سـینما بـه سـوداها و رویاهـای تماشـاگر عـام پاسـخگو نیسـت، و آن را از حیـث فرهنگـی بــا قیمت و متمایــز از ســینمای نــازل می­‌داند.

گسترش استانداردها، تشکیل تنوع ژانری، تشکیل فضای رقابتی با تولیدات خارج از سرزمین و مواردی از این دست می‌­تواند در جلب تماشاگران داخلی و خارجی مؤثر باشد.

 

چند پژوهش در عرصه سینمای ملی ایران انجام شده است که یقیناً معتقدم بهترین تاثییر پژوهشی در این عرصه، کتاب «سینمای ملی و جهانی‌­شدن» (اسفندیاری، شهاب، ۱۳۹۳، سروش) است که نویسنده از زوایای گوناگون به این چالش پرداخته است. وضع قوانین حمایتی، گسترش زیرساخت‌­ها، تشکیل تنوع هویتی، پذیرفتن تفاوت‌­ها و درعین­ حال یکپارچگی ملی، گسترش استانداردها، تشکیل تنوع ژانری، تشکیل فضای رقابتی با تولیدات خارج از سرزمین و مواردی از این دست می‌­تواند در جلب تماشاگران داخلی و خارجی مؤثر باشد.

همانطور که مستحضر هستیند نوشته زنان در سینما بخصوص قهرمان‌های زن در صنعت سینما زیاد پررنگ شده؛  علت این که در سینمای هالیوود الگوی زن قهرمان اخیراً جستوجو می‌شود، چیست و چرا اینقدر به نوشته زن پرداخته می‌شود؟ به‌نظر شما این روال در تشکیل تغیرات کشورهای خاورمیانه اثرگذار است یا موثر برنامه‌ریزی شده است؟

یک علت می­‌تواند همان الزامات صنعت سینما و تلویزیون در کشورهای غربی باشد. از آنجاکه کسب درآمد و فروش زیاد اهمیت دارد، صنعت فرهنگ می‌­کوشد دائما راه‌­ها یا مسیرهای جدیدی را بیازماید. یکی از این راه­‌ها، دست ­کم در تئوری، زیرسؤال­ بردن قضیه جنسیت و بازاندیشی هویت و نقش‌­های مردانه و زنانه در داستان‌­ها است. یک استدلال این است که زمان بازاندیشی در فرم­‌های اسطوره‌­ای و خطی مردانه فرارسیده و با منفعت گیری از فرم اسطوره‌­ای زنانه می‌­توان جهان­‌بینی زنانه‌­ای مبتنی بر فرم دایره‌­ای و مرحله های متفاوت رشد قهرمان اراعه کرد.

آن­ها اعتقاد دارند اسطوره­ مردانه بر پایه اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» محکم است، اما اسطوره زنانه بر جمع­گرایی و رشد پافشاری می‌­کند. درعین ­­حال، این تحول جهت تحت تأثیر جنبش‌های زنان نیز هست. اما بدیهی است که این چنین آثاری به ­ندرت به گفتن متغیری دست می‌­یابند. فقطً کارکردی تبلیغاتی و ایدئولوژیک در خدمت کسب منزلت ظاهری برای شرکت تولیدکننده و عوامل اشکار می­‌کنند. به عبارت دیگر، این آثار به تقلیدی سطحی و نازل یا فقطً آنتی­تزی ضعیف از آثار مبتنی بر قهرمانان مرد تبدیل می‌­شوند.

خلأ “مخاطب‌شناسی” و “تحقیقات میدانی” برای معارفه قهرمان در سینما

تأثیر هالیوود بر سینمای دیگر کشورها قابل­ تکذیب نیست. فیلم‌­های هالیوودی یا به­ طورکلی فیلم­‌های غیرایرانی امکان نمایش گسترده بر پرده سینماهای سرزمین را ندارند، اما تماشاگران و علاقه­‌مندان می­‌توانند به شیوه­‌های گوناگون به آن­ها دسترسی اشکار کنند. کشورهایی همانند کره جنوبی، آرژانتین، فرانسه و تعداد بسیاری دیگر، امکان فضایی رقابتی را در خود کشورهایشان فراهم کرده­‌اند. در برخی کشورها، سیاست­گذاری­‌های صحیح مسئولان فرهنگی علتشده نه­ تنها تولیدات داخلی‌شان ارتقا اشکار کند بلکه از درآمد ناشی از نمایش فیلم­‌های خارجی نیز منفعت­‌مند شده­‌اند.

سیاست­گذاری­‌های فرهنگی نامناسب در سینمای قبل از ۱۳۵۷ در نمایش آزادانه فیلم‌­های غیرایرانی و عدم حمایتکافی از تولیدات موجه داخلی عملاً به فروپاشی سینما منجر شد.

 

 

یقیناً، فراموش نکنیم که سیاست­گذاری­‌های فرهنگی نامناسب در سینمای قبل از ۱۳۵۷ در نمایش آزادانه فیلم‌­های غیرایرانی و عدم حمایتکافی از تولیدات موجه داخلی عملاً به فروپاشی سینما منجر شد. بدون تردید، جای خالی مخاطب­ شناسی و تحقیقات میدانی در این عرصه به­ شدت محسوس است. با منفعت گیری از رویکرد منفعت گیری و رضامندی و تأثیر می‌­توان به اطلاعات جامعی در این عرصه دست یافت.

با این شرایط اثرگذاری سینما و سریال در تشکیل جریان فکری را چطور برسی می‌کنید؟ تعداد بسیاری از کشورها از این ابزار برای انتقال فرهنگ خودشان به دیگر نقاط جهان منفعت گیری می‌کنند؛ شما در این عرصه نظری دارید؟ (به گفتن مثال، اخیرا ترکیه درحال ساخت سریالی به نام ابن‌سینا است که نمونه کاملی از مصادره فرهنگی چهره‌های مشهور تاریخ یک سرزمین دیگر است و در روبه رو ساخت سریال‌های تاریخی خود (حریم سلطان) با منفعت گیری از همه امکانات برای به رخ کشیدن توانمندی‌های گوناگون است.

تشکیل شرایط ساخت آثار سینمایی و تلویزیونی دلنشین، پشتیبانی­ مالی و معنوی دولت­‌ها، قوانین و سیاست­گذاری­‌های حمایتی و محدودکننده، اندوخته‌­گذاری، امکان مطرح کشمکش‌­های دلنشین و منفعت­‌گیری از ظرفیت­‌های بومی فرهنگی و اجتماعی زیاد تأثیرگذارند. علاوه بر نمونه‌­­ای که در سوال نقل کرده‌­اید، می‌­توان به سریال “حشاشین” نیز اشاره کرد. یک علت برای منفعت گیری از ذخیره‌­های فرهنگی دیگر کشورها، همان نگرش همه‌­چیزخواری صنعت سینما و تلویزیون است.

ویژگی­‌ها، فضاها، شخصیت‌­های ایرانی و موقعیت­‌ها همه انها به مهره‌ای برای ارضای امیال کاذب سرزمین دیگر و اراعه تصویری تحریف­ شده از مردمان و تاریخ سرزمین دیگر بدل می­‌شود.

 

یقیناً، تشکیل این آثار اگر بر پایه اصل احترام متقابل فرهنگی و قیمت‌­های تولیدی والا محکم باشد، رویه‌­ای مرسوم و پذیرفته­‌شده است. درعین ­حال، آثار اینچنینی امکان پذیر رویکردی به مراتب خطرناک و تهدیدکننده را اشاعه می­‌دهند. فرهنگ و ذخایر بومی فرهنگی دیگر کشورها به ویترینی برای برون­ افکنی دیدگاه­‌ها و تصورات کاذب سرزمین سازنده از سرزمین دیگر تبدیل ­شود. به عبارت دیگر، ویژگی­‌ها، فضاها، شخصیت‌­های ایرانی و موقعیت­‌ها همه انها به مهره‌ای برای ارضای امیال کاذب سرزمین دیگر و اراعه تصویری تحریف­ شده از مردمان و تاریخ سرزمین دیگر بدل می­‌شود.

هر نوع ویژگی ایرانی از فیلم‌­ها یا سریال­‌ها زدوده می­‌شود تا نسخه‌­ای غیرواقعی و غیرتاریخی و تقلیل­‌گرا شکل بگیرد. به این علت، آثار تولیدشده در خدمت سیاست­‌ها و نگرش‌­های غیرانسانی و ناسیونالیستی کشورهای سازنده قرار می­‌گیرند. اما مسئله فرد دیگر که به او گفت و گو سینمای ملی نیز ربط اشکار می‌­کند، این است که هنگامی آثار این چنینی از قیمت‌­های تولیدی بالایی برخوردارند می‌­توانند قوت‌­نمایی فرهنگی و حتی فناورانه کشورهای سازنده‌­شان را به رخ بکشند. به این علت، لزوم تشکیل فضای فرهنگی مناسب و کاستن از محدودیت‌­های تولیدی و فرهنگی در راستای تشکیل سینمای ملی اهمیت اشکار می‌­کند.

اکنون اگر از سینما با کاراکترهای زنده بگذریم، جایگاه انیمیشن در این معادله چیست و ما چطور می‌توانیم از انیمیشن‌ها برای نمایش پیشرفت‌هایی که داشتیم، منفعت گیری کنیم؟

هررسانه­‌ای ویژگی­‌های اختصاصی خود را دارد که آن را از دیگر رسانه­‌های رقیب نزدیک می‌­کند. انیمیشن می­‌تواند امکان خیال‌پردازی بیشتری نسبت به فیلم‌های کنش زنده را فراهم کند. می­‌تواند با منفعت گیری از امکانات بیانی اختصاصی‌­اش، بسته به دیدگاه مولفان، حقیقت را به ­شکل تشدیدشده‌­تر و پذیرفتنی­‌تر اراعه کند و حتی رسانه­‌ای شورشگرانه باشد که قوانین و قواعد پذیرفته­‌شده بیانی را به چالش بکشد. مخاطبان انیمیشن فقطً کودکان نیستند، بلکه بزرگسالان را نیز دربرمی‌­گیرد. ساخت انیمیشن­‌هایی که مضامین بزرگسالانه دارند مؤید این مسئله است. بدیهی است که انیمیشن کارکردهای گوناگون آموزشی، تبلیغاتی و سرگرمی گوناگونی دارد و تاسیس بنیاد پویانمایی در این اواخر مؤید اهمیت این رسانه است.

انیمیشن می­‌تواند امکان خیال‌پردازی بیشتری نسبت به فیلم‌های کنش زنده را فراهم کند. می­‌تواند با منفعت گیری از امکانات بیانی اختصاصی‌­اش، بسته به دیدگاه مولفان، حقیقت را به ­شکل تشدیدشده‌­تر و پذیرفتنی­‌تر اراعه کند و حتی رسانه­‌ای شورشگرانه باشد که قوانین و قواعد پذیرفته­‌شده بیانی را به چالش بکشد.

 

 

پیشتر درمورد تنوع ژانر و اهمیت آن و مشکلاتش سخن به بین آمد، آمارها مشخص می کند حداقل طی چندسال تازه دقت به ژانر کمدی در صنعت سینما ایران زیاد زیاد شده، به نظر شما علت اقبال و دقت به تشکیل ژانر کمدی در سال‌های تازه چیست؟ آیا واقعا مخاطب، تولیدکنندگان را به این سمت هدایت کرده یا این که نوشته فرد دیگر در جریان است؟

ژانر کمدی تفاوت بین حالت آرمانی و حقیقت را برجسته می‌­کند

ژانر کمدی تفاوت بین حالت آرمانی و حقیقت را برجسته می‌­کند. هنگامی مخاطب می­‌بیند شخصیت یا شخصیت­‌ها دچار تنزل کمیک می­‌شوند می­‌خندد. این ژانر می‌­تواند نقایص ذهن، بدرفتاری آدم­‌ها، نابرابری‌های نظام اجتماعی و ظاهرسازی­‌ها را برجسته کند. نوعی موقعیت مسلط برای لذت­‌بردن و خندیدن به حماقت‌­های بشری فراهم می­‌کند. مخاطب می‌­داند فاجعه‌ای جدی رخ نمی‌­دهد و ماجرا ختم به خیر می­‌شود. یقیناً، کمدی­‌های موقعیت تلویزیونی نیز جایگاه زیاد مهمی در تولیدات شبیه جهانی دارند. وفور این ژانر تلویزیونی حاکی از اهمیت آن است.

به نظر می­‌رسد دغدغه عوامل فیلم‌­های کمدی منفعت گیری از هر وسیله و ابزار قابل­ دسترس برای فروش زیاد تر است. به همین علت زیاد تر آثار همانند یکدیگر شده‌اند. هر کمدی جدیدی از عوامل نازل پرفروش کمدی­‌های قبلی منفعت گیری می­‌کند تا فقطً دقت مخاطبان این ژانر را به خود جلب کند.

 

 

همانند هر ژانری فرد دیگر، کمدی نیز تولیدات معمولی و والا دارد. برای مثال، کمدی سیاه ذیل تولیدات والای ژانر کمدی قرار می­‌گیرد چراکه فراتر از کمدی­‌های معمولی می­‌کوشد مخاطب را به تعمق و تأمل وادار کند. هرچند، در هر دو نوع تولیدات باید معیارهای حداقلی فرمی و محتوایی مراعات شود. با نگاهی به تولیدات کمدی در سال­‌های تازه، به نظر می­‌رسد دغدغه عوامل فیلم‌­های کمدی منفعت گیری از هر وسیله و ابزار قابل­ دسترس برای فروش زیاد تر است. به عبارت دیگر، مقصدِ فروش زیاد تر و افت هزینه­‌های تولیدی علتشده زیاد تر آثار همانند یکدیگر شوند. هر کمدی جدیدی از عوامل نازل پرفروش کمدی­‌های قبلی منفعت گیری می­‌کند تا فقطً دقت مخاطبان این ژانر را به خود جلب کند.

نتیجه، تشکیل آثاری پر از شخصیت‌­هایی است که برای چیزهایی نسبتاً احمقانه­ و بی ­قیمت سر و دست می‌شکنند و هر کاری می­‌کنند تا مخاطب بخندد. هیچ حس انسانی مشترکی در آن­ها دیده نمی‌شود. شمایل­ شکنی‌­ها و شوخی­‌ها زیاد نازل­ و شعاری و زمان‌­طلبانه‌­اند. درنتیجه، برخلاف این اصل مهم که کمدی خوب باید ارکان دروغین جامعه را نابود و حماقت‌­های بشری را برجسته کند و درنهایت به خلق جامعه بهتری منجر شود، این آثار مسیر روبه رو را در پیش می­‌گیرند. عرف‌­شکنی‌­ها و هنجارشکنی‌­ها فقطً به مسخرگی منجر می­‌شوند.

انتهای مطلب/

دسته بندی مطالب
غروب شهر

خبرهای ورزشی

اخبار پزشکی

اخبار اقتصادی

اخبار فرهنگی

اخبار کسب وکار

اخبار فناوری

[ad_2]

منبع