[ad_1]
به گزارش غروب شهر
خبرگزاری تسنیم ـ گروه فرهنگی
اگر تا این مدت هم فیلم سینمایی «اخراجیهای۱» را یکی از آثار موفق سینمای ایران میدانیم، قسمت کوچکی از آن بهعلت جنس طنزی است که مخاطب را میخنداند؛ اما بدون شک قسمت مهمی از محبوبیت این فیلم به زیرمتنی برمیگشت که نویسنده و کارگردانش بهصورت کاملاً هوشمندانه در لابهلای سکانسها و مونولوگها نهان کرده می بود و به ذهن مخاطب هدیه میداد؛ تقابلی از جنس «ظاهر و درون»، «ریا و اخلاص»، «فریبکاری و سادگی» و هر چیزی همانند به این مفاهیم.
احتمالا راز محبوبیت سیدجواد هاشمی در آن فیلم سینمایی و دیگر آثارش، به نگاه عقلانی او و برخورد صحیحش با همین تقابل بازمیگشت؛ جایی که او در اخراجیها و در نقش «برادر مرتضی» روبه رو همه سخن و حدیثها میایستاد و از گروه اخراجیها(!) دفاع میکرد، کش و قوسها ادامه داشت و «نگاه ظاهربینانه» که آمیخته به فریبکاری و ریا هم می بود، به جریان مقابلش میتاخت و پیش میرفت، در این بین، آقا مرتضی هم دفاع میکرد و هم نهیب میزد تا این که ورق برگشت و مجید سوزوکی، قهرمان داستان شد؛ در آنجا می بود که زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماند!
این مقدمه نسبتاً مختصر گفتن شد تا یک مسئله اساسی یادآوری شود؛ کاراکتر و شخصیت هنری سیدجواد هاشمی، در طول چند دهه وجود او در سطح گوناگون هنری سرزمین، دور از همین نگاه عقلانی نبوده و رگههایی از آن مدام در آثارش دیده شده است، بهعبارت دیگر، این چنین سبک و سیاق رفتاری نهفقط در اخراجیها، بلکه در دیگر کارهای هنری او (چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان و نویسنده) تکرار شده و تبدیل به نوعی «کلیشه» از منظر مخاطبان او شده است.
احتمالا به همین علت است که سیدجواد هاشمی در مقاطعی از زمان و فراخور برخی نقشآفرینیهایش در آثار سینمایی یا تلویزیونی، آماج شوخیهای مجازی قرار میگیرد؛ مخاطبی که حس میکند کلیشه ذهنیاش شکسته شده است، بلافاصله عکس العمل مشخص می کند و دست به قیاس میزند، یقیناً باید پذیرفت این چنین موضوعی طبیعت بازیگری است و نمیتوان از یک هنرمند انتظار بازی در نقشهای تکراری یا حتی ظاهر تکراری را داشت.
سخنان سیدجواد هاشمی در یک مصاحبه اینترنتی که چند روز پیش انتشار شد، نهتنها شگفت و غریب است، بلکه با آن نگاهی که از آن یاد شد فرسنگها فاصله دارد، نگاهی که با باورهای عاقلانه او که پیشتر در آثارش دیده شده است، تناقض جدی دارد و سقوط در ورطه باورمندی او بهشمار رود؛ هاشمی خشت اول را کج مینهد و دیوار نتیجهگیریاش تا ثریا نادرست بالا میرود؛ مطرح یک مثال نادرست، بیتفاوتی به جزئیات مهم، قیاسای شگفت و غریب و یک نتیجهگیری نادرست!
اگر یکی دو دهه پیش سخن بگویید از گلشیفته فراهانی میشد، او را با نقشآفرینیاش در آثار ماندگاری همانند «درخت گلابی»، «میم همانند مادر» و «درمورد الی» بهیاد میآوردیم اما در دهه تازه، نام او گرهخورده با موضوعات فرد دیگر شده است که تقریباً هیچ سنخیتی با بدنه جامعه ایرانی ندارد، منظور، نه مهاجرت گلشیفته است و نه بازی او در سینمای هالیوود، بلکه منظور مهم انتشار کردن تصاویر کاملاً برهنه او و بازی در نقشهای اروتیک است که بهعلت خاص بودن نقش، بازیگران مقداری در سینمای هالیوود حاضر به پذیرفتن آن می باشند.
همان قدر که برهنه شدن فراهانی، انتشار کردن تصاویر تن او و بازی در فیلمهای سینمایی اروتیک، لطمه به سابقه هنری او در زمان حضورش در ایران است، سخن بگوییدهای کمخردانه سیدجواد هاشمی در مصاحبه اخیرش، لطمه به کارنامه هنری او و باوری است که مخاطب نسبت به او اشکار کرده است.
سخنهای هاشمی از یک مثال نادرست درمورد یک عکس اغاز میشود؛ عکسی که بهعلت محتوای مستهجنش هیچجوری قابل دفاع نیست، چرا که برهنه شدن یک زن، در هیچ دین و آیین و عرفی قابل دفاع نیست. دلنشین اینجاست که بین بازیگران هالیوودی نیز زیاد معدود پیش میآید که عکسی با این سطح از برهنگی را در این چنین سطح گستردهای از نمایش انتشار کنند؛ مگر بازیگرانی که فعالیتشان در حوزه سینمای پورن و پورنوگرافی تعریف میشود که مبانی و مفاهیم آن کاملاً اشکار و عیان است.
درست است که هاشمی در آن مصاحبه صراحتاً میگوید از آن عکس حمایتی نمیکند، اما بیتفاوتی او به یک حقیقت مهم و اساسی و نسبت دادن سخنهای ناروا به افرادی که نسبت به عکس مستهجن گلشیفته فراهانی عکس العمل نشان دادند، ناخودآگاه او را در ورطه حمایتاز این عکس قرار میدهد؛ حقیقت مهم که هاشمی عامدانه یا سهواً از آن چشم پوشید، همان مسئلهای است که در بالا اشاره شد؛ «معدود بازیگر زن هالیوودی را میتوان اشکار کرد که بهطور کامل برهنه شود، بهجز بازیگران حرفهای خاص».
در ادامه، سیدجواد هاشمی دست به قیاس میزند؛ قیاسی معالفارق، بدون هیچ پایه و مبنا عقلی، چرا قیاس او نادرست می بود؟ کافی است به یکی دو سوال ساده جواب بدهیم تا نادرست هاشمی عیان شود؛ «آیا فردی کاملاً برهنه میشود تا چشمان اندوهبارش را به جهانیان نشان بدهد؟! برهنه شدن آخرین تیر برای نمایش چشمانی است که به هر دلیلی (هر آن چیزی که زیر متن سخنان هاشمی نهان شده می بود) اندوهگین و غمبار شده است؟»، جواب را به مخاطبان واگذار میکنیم اما اگر تصمیم آن بازیگر خانم نمایش غم و اندوهش می بود، حتماً راههای فرد دیگر برای گفتن آن وجود داشت و حتماً او هم بلد می بود. سوال بعدی این است؛ آیا تکرار بازی در نقشهای اروتیک که بعد از انتشار کردن آن عکس انجام شد و تکهفیلمهایش چندین دفعه و چندین دفعه دست به دست بین ایرانیان چرخید، باز هم برای گفتن چشمان غمبار می بود؟ بهنظر میرسد که هاشمی در ورطه یک قیاس نادرست فرو رفته است و دستوپازدن زیاد تر برای نجات از آن هم زیاد تر تبدیل غرق او میشود.
قسمت دیگر از سخن بگوییدهای سیدجواد تلاش برای برقراری یک ربط بین دو نوشته کاملاً غیرمرتبط است؛ نیمهبرهنه شدن خودش روبه رو دوربینِ محمدحسین مهدویان با برهنه شدن گلشیفته فراهانی و در نهایت نتیجهگیری این که یک قشر خاص نسبت به هر دو عکس عکس العمل یکسان داشتند و با لیاقت شنیدن سخنهای ناروایی همانند «لجن» و «کثیف» و…اند! آیا گنجاندن این دو برهنگی و عکس العملها به آن از یک جنس و قالب است؟!
عکسی کاملاً برهنه آمیخته به ژستهای اروتیک از یک بازیگر زن انتشار میشود؛ زیاد سریع دست به دست میشود و جمعیتی آن را تماشا میکنند، عکس العملها اغاز میشود، این عکس العملها برآمده از چیست؟ برآمیخته از تابویی شکستهشده در جامعه ایرانی است.
حال به نقطه روبه رو برویم؛ یک سکانس از سریال مهدویان و سید جواد هاشمی که کنار استخر نیمهبرهنه نشسته است؛ این عکس هم زیاد سریع فراگیر میشود و دست به دست میچرخد و از قضا باز هم عکس العملها اغاز میشود؛ حال عکس العملها به این عکس برآمده از چیست؟ برآمده از یک کلیشهشکنی شخصیتی از خود اوست، مخاطبی که عادت داشته است سیدجواد را در لباس رزم یا در قامت یک چهره سفید سینمایی ببیند انتظار ندارد او را عریان ببیند و عکس العمل او به ناکامی یک کلیشه ذهنی نمود و ابراز باطنی اشکار میکند، احتمالا به همین علت است که عکس العملها رنگوبوی طنز میگیرد و یکیدوروزه همه میشود، به این علت بین این دو عکس العمل فرق تعداد بسیاری است.
دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه / هر دو جانسوز است اما این کجا و آن کجا؟!
بدون شک اگر فردی آن عکس گلشیفته را با نگاه جنسیتزده دیده باشد و به اشتراک بگذارد، مورد قبول نیست، اما انتشار کردن عکس برهنه هم قابل دفاع نیست، سخن بگویید درمورد آن و قیاس سیدجواد هاشمی نیز عاقلانه نیست! تهمتهای ناروایی که او بر زبان آورد هم جای خود دارد!
انتهای مطلب/+
دسته بندی مطالب
غروب شهر
[ad_2]
منبع