[ad_1]
به گزارش غروب شهر
به گزارش برنا؛ برخی وقتها در ربط با کودکمان زمانهای سختتری است! آنقدر که امکان پذیر هم به خودمان شک کنیم و هم به همه آنچه برای این که والدین بهتری باشیم آموختهایم. دور از انتظار نیست همه نکات والدگری کتابها به نظرمان فضایی و بی مصرف همراه شوند، انگار که برای بچههای مریخی نوشته شده باشند و فکر کنیم حتماً ما و کودکمان مشکلی داریم که اوضاع این طور قمر در عقرب است!
یکی از این موقعیتهای سخت، هنگامی است که پرخاشگری کودک به جایی میرسد که نمیتواند رفتارش را کنترل کند، ما را کتک میزند و تذکرات ما در رابطه این که زدن کار خوبی نیست و… هم بیمنفعت است. مسأله این است که دراغلب این موقعیتها ما هم در شرایط مناسبی نداریم که بتوانیم با حالت روانی تنظیمشدهای با او روبرو شویم و به گمان زیادً با عکس العمل ما اوضاع از اولش هم بدتر میشود. کمتر والدی است که در این وقتها، احساسات ناخوشایندی را توانایی نکند و حتی دلش نشکند!
بعد در این موقعیتها چه باید کرد؟
در اولین قدم، خودمان را در این موقعیتها مشاهده کنیم. نه فقط در زمانهایی که کودک این چنین چالشی را به وجود اورده است، بلکه وقتهایی که خودمان به شدت عصبانی هستیم.
در این موقعیتها، طبق معمولً چه رفتاری از ما سر میزند؟ آیا از قوت بدنیمان علیه کودک منفعت گیری میکنیم و او را کتک میزنیم؟اگر این چنین است، زیاد تعجبی ندارد که کودک این حرکت را تکرار کند. یادمان نرود که یکی از ماموریت های کودکان یاد گرفتن از ماست!آیا او را تهدید میکنیم؟
چرا کودک پرخاش میکند؟
هنگامی کودکان رفتارهای پرخاشگرانه نشان خواهند داد، به گمان زیادً از این راه میخواهند از خودشان در روبه رو قدرتهای بزرگتر مراقبت و محافظت کنند.
احساسات ما هم مهم می باشند!
در قدم بعدی دقت کنیم که در این موقعیتهای سخت چه احساساتی را توانایی میکنیم تا بتوانیم به خودمان پشتیبانی کنیم. احتمالا نه همان موقع، سپس از این که همه جا آرام شد، بتوانیم به یاد بیاوریم که برای مثالً صورتمان برافروخته شده می بود، برای حرکت کودکمان کلافه، شرمنده و خجالت زده بودیم، دلمان میخواست در یک لحظه صحنه را ترک کنیم یا حتی ما هم او را کتک بزنیم. قدم مهم بعدی میتواند این باشد که برای چند روز متوالی(برای مثالً یک هفته) در جدول سه چیز را یادداشت کنیم.
ـ چه وقتهایی دچار این چالش میشویم؟
ـ قبل از این اتفاق چه شده است؟
ـ ما چطور به آن جواب دادهایم ؟
این جدول میتواند به ما پشتیبانی کند تا بهتر بفهمیم واقعاً چه اتفاقی در حال وقوع است. به گمان زیادً در آخر هفته لیستی از موقعیتهای سخت خواهیم داشت. برای مثالً وقتهایی که قرار است از پارک یا مهمانی خارج شویم، زمان خواب، هنگامی قرار است از بازی دست بکشد تا از خانه خارج شویم و… . این لیست که اختصاصی ما و کودک ماست، مشخص می کند آمادگی ما برای همراهی زیاد تر با هیجانهای ناخوشایند او، دراین زمانها الزام بیشتری دارد.
نخواهیم که فقط اطاعت کنند!
مسئله فرد دیگر که به گمان زیادً سپس از چند روز مشاهده و یادداشت موقعیتهای سخت برای ما وجود دارد: منتقل شدن از موقعیتی به موقعیت دیگر برای ما بزرگترها کار زیاد مشکلی نیست، اما برای بچهها طبق معمولً از سخت هم سخت تر است. آنها در دنیای خودشان غرق خواهد شد و ما امکان پذیر یک دفعه از آنها بخواهیم با ما همراه شوند و از فعالیت دلخواه و خودمختارانهی خودشان، بدون هیچ اعتراضی دست بکشند! یادمان باشد بسیاری مطیع بودن، برای یک کودک نشانه زیاد خوبی نیست.
کتک زدن مطلب کودک است به ما!
مدام به یاد داشته باشیم که کودکان مخصوصاً تا نزدیک به ۵ سالگی، به قدر کافی نمی توانند احساسات خودشان را مدیریت کنند، کلمات کافی برای گفتن نیازهایشان ندارند و زیاد تر با بدنشان سخن میزنند و به ما مطلب خواهند داد.
تمرین کنیم!
مهم است که ما بتوانیم بفهمیم که چه احساساتی علتاین رفتارهای ناخوشایند شدهاست. نه آن احساسات بد می باشند و نه آن رفتارها غیر قابل پذیرشند. همه اینها نشانههایی می باشند از نیازهایی که در کودکمان وجود دارد که یقیناً امکان پذیر کنار آمدن با آنها برای ما زیاد هم راحت نباشد. برای همین ما برای شناسایی احساسات و تسلط به رفتارمان به تمرین مداوم نیاز داریم.
همدلی کنیم
نهایتاً در این وقتها ملزوم است با دقت به موقعیت، احساسات و نیازهای کودک و یقیناً خودمان، همدلانه، به آرامی و با جدیت، مانع از ادامه حرکت زدن بشویم، دستش را بگیریم و یادآوری کنیم که: «متوجهم که از چیزی ـ برای مثالً همه شدن زمان بازی ـ عصبانی هستی اما نمیتوانم اجازه بدهم من یا… را بزنی.»
چند مسئله درِگوشی
تلاش کنیم برنامه روزانهمان تا حد بسیاری برای او هم قابل پیشبینی شود و مشابه با سن و طاقتش از برنامه خبردار باشد. به گمان زیادً در این صورت هماهنگی برایش راحتتر خواهدمی بود. به او پشتیبانی کنیم تا راه حلهایی برای خودش و جواب به نیازهایش اشکار کند.
کم کم خواهد توانست راه حلهای پختهتری را با در نظر گرفتن همزمان شرایط خودش و دیگران انتخاب کند. راه حلهای روبه رو شدن با رفتارهای هر کودک میتواند متفاوت باشد و ملزوم است که ما راههای اختصاصی ربط با کودک خودمان را اشکار کنیم.
به یاد داشته باشیم که رفتارهای کودک نمیتواند معادل و مساوی او به گفتن یک فرد انسان باشد. به او اسم و لقب ندهیم و به او برچسب نزنیم. او فقط تا این مدت راه مناسب برای جواب دادن به نیازهایش را بلد نیست!
دسته بندی مطالب
غروب شهر
[ad_2]
منبع